پسر کوچکی برای مادر بزرگش توضیح میدهد
که چگونه همه چیز ایراد دارد:مدرسه ، خانواده،دوستان و ...
مادربزرگ که مشغول پختن کیک است از پسر کوچولو میپرسد:
کیک دوست داری؟
وپاسخ پسر مثبت است!
-روغن چطور؟
-نه!
-دوتا تخم مرغ؟
-نه مامان جون!
آردچی؟جوش شیرین چطور؟
نه مادربزرگ حالم از همشون بهم میخوره!
-بله همه این چیزها به تنهایی بد به نظر میرسه
اما وقتی باهم مخلوط بشن یه کیک خوشمزه میشه!
خدا هم میدونه که وقتی همه سختی هارو به درستی
کنار هم قرار بده نتیجش همیشه خوبه،اما تنها ما باید به خدا اعتماد کنیم
:: موضوعات مرتبط:
داستانک ,
,
:: برچسبها:
داستان ,
داستان آموزنده ,
داستان زیبا ,
داستان کوتاه ,
داستان کوتاه در مورد خدا ,
داستان زیبا درمورد خدا ,
داستانی در مورد خدا ,
در مورد حکمت خدا ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6